امتیاز: ۴.۸ | مجموع آراء: ۵
با آن همه قول و قرار و پیمان
که با من غم زده داشتی رفتی
میخواستی از تنهایی دورم کنی
اما مرا تنها گذاشتی رفتی
پس آن همه وعده که دادی چه شد
رفتی و بر وعده ات وفا نکردی
گفتی خدا ترا به من رسانده
رفتی و شرمی از خدا نکردی
برو ولی هر جا باشی
هر جای این دنیا باشی
یک روزی پیدایت میکنم
نگاه به چشمهایت میکنم
راز ترا پیش همه
میگم و رسوایت میکنم
|