امتیاز: ۵.۰ | مجموع آراء: ۳
به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
بهار توبه شکن میرسد، چه چاره کنم
سخن درست بگویم، نمی توانم دید
که می خورند حریفان و من نظاره کنم
به دور لاله دماغ مرا علاج کنید
گر از میانه بزم طرب کناره کنم
ز روی دوست مرا چون گل مراد شکفت
حوالت سر دشمن به سنگ خاره کنم
به تخت گل بنشانم بتی چو سلطانی
ز سنبل و سمنش ساز طوق و یاره کنم
گدای میکده ام لیک وقت مستی بین
که ناز بر فلک و حکم بر ستاره کنم
چو غنچه با لب خندان به یاد مجلس شاه
پیاله گیرم و از شوق جامه پاره کنم
مرا که نیست ره و رسم لقمه پرهیزی
چرا ندامت رند شراب خواره کنم
زباده خوردن پنهان ملول شد حافظ
به بانگ بربط و نی رازش آشکاره کنم
ترانه سرا: حافظ شيرازی
|