امتیاز: ۴.۵ | مجموع آراء: ۲
میخواستم که حرف شوم در گلوی تو
حرفی که سر کند به خدا آرزوی تو
میخواستم که ماه شوم در شب نیاز
یک آسمان ستاره بچینم ز هوی تو
میخواستم که آیینه گردم به هر سحر
آیینه ای که بوسه کند حسن و خوی تو
میخواستم که آب شوم، آب معدنی
نوشابه ی طراوت و رشد و نموی تو
میخواستم بهار شوم در طلوع صبح
با شوق لایزالی بیآیم به سوی تو
میخواستم نسیم شوم تا وزم پگه
با عطر مست سوسن کوهی به روی تو
**
اما تو پشت پنجرِه یی بسته بی خبر
منهم چو قیس خسته ازین جستجوی تو
|