امتیاز: ۰.۰ | مجموع آراء: ۰
همسایه ی ما شعر نمی خواند و لیک
قانون و فن زلال می داند و لیک
از حرف و هجای من خوشش می آید
بنوشتن اینگونه نمی تاند و لیک
خواهد همه شب کتاب اشعار مرا
با دیده ورق ورق بگرداند و لیک
از بیم حسادت دو سه حاجی نما
دروازه به روی خویش پوشاند و لیک
یک شاعرکِ حسودکِ کبر اندیش
من را ز یکی "بلاگ" می راند و لیک
فردای جهانِ شعر، نه ما و نه او
بیت و غزل و زلال می ماند و لیک
|