امتیاز: ۴.۵ | مجموع آراء: ۲
ای خستگی! من آمدم تا در تو ریزم آب خوش
پهلو به پهلو بشکنم رؤیای تو در خواب خوش
زانو زنم در روی کت، تکیه کنم بر روی دست
در ذهن نو من پرورم آوای گرم و ناب خوش
نوشت کنم با تازگی، دوشت دهم در آب گرم
«اسکایپ» را روشن کنم بینم همه احباب خوش
در نغمه ی سه تار ناز، دل را کنم از غصه باز
جان را به شوقش آورم در زُنگه ی آلاب خوش
شب را بسازم پخته تر، از پختگی گیرم اثر
در خلوت این بحر و بر بوسم رخ مهتاب خوش
|